این که ما نمیتوانیم کف دریا راه برویم، یا بر جاذبه غلبه کنیم، این که هرگز نمیتوانیم به اندازه کافی بخوابیم، یا اگر مردی عاشق زنی شد به احتمال زیاد به او نمیرسد و اگر نانی که روی آن مربا مالیدهای از دستت بیفتد حتما از قسمت مربا زده آن میافتد همه و همه تنها یک دلیل دارد؛
خدا وجود دارد و خانه اش در بروسل است!!!
داستان این فیلم برای همه آشناست
روایتی جدید از قدیمی ترین داستان دنیا.
خلقت انسان و جهان با نگاهی فانتزی و هجو آمیز.
ماجرا از دید دختر کوچکی روایت میشود که در شهر بروسل به دنبال افرادی ست تا انجیلی کاملا جدید بنویسد. همچنان که در فیلم به رمان «در جست و جوی زمان از دست رفته» ی مارسل پروست اشاره میشود. این فیلم ما را با خود به زندگی پر از غم و اندوه آدم هایی میبرد که در حسرت از دست دادن مهمترین سرمایهی زندگی خود هستند. زمانی که همه به آسانی از دست دادهایم و تصمیم برای اینکه با باقیمانده آن چه میتوانیم بکنیم.
شوخی ها و لحظات کمیک این فیلم به نحوی استادانه و به اندازه و در جای درست داستان قرار گرفته اند، درست مثل زندگی، لحظات کوچک خوشی و خوشحالی لابلای یک دنیا مشکل و سوال بی جواب و بلاتکلیفی، و این فیلم همانقدر که ممکن است بیینده را اندوهگین کند همان قدر هم می تواند او را بخنداند.
این دسته فیلم های فانتزی را ممکن است بعضی ها به دلیل نگاه ساده و کوکانه، دوست نداشته باشند و جدا از تفسیر ها و تحلیل های مفسرانی که همیشه به دنبال ارائه تصویری سیاه از همه چیز هستند و گاهی چیزهایی را به فیلم نسبت میدهند ک به هیچ وجه وجود ندارد و تنها ساخته ذهن آنهاست، باید بگویم که به اندازه « زندگی شگفت انگیز املی پولن » این فیلم را دوست داشتم و از چند بار دیدنش هر بار بیشتر از بار قبل لذت بردم.
کوتاه به بهانه دیدن فیلم انجیل کاملا جدید (عهد کاملا جدید) ( The Brand New Testament)
نویسنده: جمیاد
لینک کوتاه این نوشته: